پنجشنبه

این چه سرد است

برایِ ایسسایِ بزرگ


:دی شب گفتی
پسری که خواهد آمد, اِم شب_
_ چشمانش زیادی آبی ست

.اِم شب, یک شب از دی شب گذشت
!دی شب نیامد
.راست می گفتی:چشمانش زیادی آبی ست

...بَس کُن دیگر
...مَرا نَتَرسان
.بیش از آنی که طاقت اَش را دارم
می دانی که من از چشمانِ
_ زیادی آبی_
.خیلی می ترسم
من از چشمانِ
_زیادی آبی_
.بَدَم می آید
.واین چه سرد است